مامن امن من

ساخت وبلاگ
یادم هست یک روز بهم نگاه کردی و گفتی، کجا را خیلی دوست داری؟ یکجورهایی خانه ی رویایی ات است؟ در ذهنم جاهایی که خیلی دوست داشتم را مرور میکردم. مثلا یک خانه ی درختی سبز و ارام وسط یک جنگل زیبا! که البته حیوانی به آن راه نداشته باشد! آخر من بدجوری از حیوانات میترسم. فکرش را بکن ، صبحها که با صدای پرنده ها (البته که ورود صدای پرنده ها به داخل خانه ی درختی خالی از اشکال است!) از خواب بیدار میشوی پنجره ی چوبی خانه ی کوچکت را باز میکنی ، باد خنک میزند به صورتت و بوی گلها میروند درست توی شامه ات و تو هی عمیق تر نفس میکشی ، چشمانت را میبندی و صدای پرنده ها را گوش میکنی... بعد از پله های چوبی ای که روی مامن امن من...
ما را در سایت مامن امن من دنبال می کنید

برچسب : رویایی, نویسنده : 3garmbekhand-bekhande بازدید : 100 تاريخ : شنبه 28 مرداد 1396 ساعت: 2:19

هی! ببین چی پیدا کردممم، این البته دو جور نوستالژی ه، یکی اهنگ و متنش، یکی هم خوانندش!http://www.gavazn.com/song/1028.htm میرقصد زندگی در جام چشم تووو، سر زد صبح امیددد از شام چشم تووو،  من رام چشم تو، همچون چشم تو خموشم، چون سر گیسویت خانه بر دوشششمممم هییی، ببین چه چیزای دیگه ای هم پیدا کردممم چی از این بهتر اخه؟؟ از اینکه هرجا رو نیگا کنی خاطره داشته باشی ... حالا تو خیابونا باشه، تو خونه باشه، تو گوشی باشه، تو کامپیوتر باشه... به هر جا بنگرُم کوه و در و دشت نشان از قامت رعناتُ بینُم :) پ.ن: باورت میشه داره یک سال میشه؟؟؟؟ تصورش سخته اصلا.... خدا رو شکر :) پ.ن2: عزیزم بازم کامنتات مامن امن من...
ما را در سایت مامن امن من دنبال می کنید

برچسب : میرقصد,زندگی,جام,چشم,تووووو, نویسنده : 3garmbekhand-bekhande بازدید : 135 تاريخ : شنبه 28 مرداد 1396 ساعت: 2:19

سلام، به قول زندوکیلی، سلااامیی چو بوی خوش اشنااایی :) عزیزترینم درست یکسال پیش همین ساعتها بود که ما داشتیم برای اولین بار تجربشون میکردیم... همین ساعتها بود که بری اولین بار دست هم رو سفت سفت گرفتیم طوری که انگار قرار نبود هیچوقت جدا بشن... همین ساعتها بود که برای اولین بار خلوت کردیم... رو به روی هم ایستادیم چشم در چشم... دستات رو به هم گره کرده بودی با یک حالت دعا مانند، پشت بهت ایستادم ، موهامو رها کردم و برگشتم رو به تو تا از توی چشمهات حست رو بخونم... و چه برقی... وای که چه برقی میزدند چشمهای زیبای اهومانندت :) چشم واقعا دریچه ی روحه.. و من چقدررر چشمات رو، روحت رو، دوست داشتم:) برای او مامن امن من...
ما را در سایت مامن امن من دنبال می کنید

برچسب : سالگرد, نویسنده : 3garmbekhand-bekhande بازدید : 114 تاريخ : شنبه 28 مرداد 1396 ساعت: 2:19

عزیزم، قرار بود امسال شما پست نوروزی مامنمونو بذاری، برامم نوشتیش و قبل از پایان نوروز دادی خوندم :ایکس 

ولی خب فرصت نشد اینجا بذاریمش، راستش من چون خیلی دلم میخواست که پستی قبل از اون پست نیاد توی سال جدید، هی پست نذاشتممم، ولی امروز که خبر خیلی خوب و مهمی دادی دیگه نمیشددد

اما برای اینکه جای اون پست محفوظ بمونه، اینا رو اینجا نوشتم تا بهدا با پست خودت پرش کنییی:***

مامن امن من...
ما را در سایت مامن امن من دنبال می کنید

برچسب : این,مکان,پست,نوروز,نصب,میگرددد, نویسنده : 3garmbekhand-bekhande بازدید : 106 تاريخ : شنبه 28 مرداد 1396 ساعت: 2:19

عزیزم، امروز خبر خیلی خوب و مهمی دادی، خبری که خب انتظارش رو داشتیم، ولی خوب پیش رفتنش باعث شد خیالمون راحتتر باشه و دلمون قرص تر و امیدمون بیشتر:)خدا رو شکر، خدا رو کلی شکر که بازم نیگامون کرد و دستمونو گرفت:) عزیزم ، هربار تو اتفاقای خوب که پست میذاشتیم و من از خوبیاش میگفتم ، تو حواسمو جمع میکرد به شکرگزاریش، حواسمو جمع میکردی به اینکه همه ی راه قرار نیس همینقد راحت باشه و باید حواسمون باشه و قوی باشیم :) اینبار من میخوام یادت بیارم جانم، یادت بیارم که قرار نیست همه ی راه، همه ی راههایی که میخوایم بریم عالی پیش برن، یادت بیارم که باید قوی باشیم تا بتونیم، باید قوی باشیم و کم نیاریم، که شاید مامن امن من...
ما را در سایت مامن امن من دنبال می کنید

برچسب : خوش,خبر,باشی,دوست, نویسنده : 3garmbekhand-bekhande بازدید : 108 تاريخ : شنبه 28 مرداد 1396 ساعت: 2:19

یا هو سلامممممالان خیلی ذوخ دارم چون در واقع این منم که دارم برای تو می نویسم توی جایی که تو معمولا برای من می نویسی! حس خیلی خوبی داره. نمی دونم چرا! شاید چون داشبوردش به آدم این احساس رو می ده که امکانات زیادی برای نوشتن داره، شاید چون دقیقا نشستم وسط آلاچیقی که عکسش رو چند روز پیش بهت دادم وسط گلای رز رنگارنگ و قشنگ. ولی فکر نکنم. فکر کنم بیشترین علت ذوقم اینه که دارم برای تو می نویسم به عشق تو و این باعث خوشحالی جفتمون می شه :) تیتر پست رو "انتخابات" انتخاب کردم نه برای اینکه الان نزدیک انتخابات 96 هستیم(دارم به این فکر می کنم که 20 سال بعد که دارم این پست رو می خونم چه احساسی دارم از نظر مامن امن من...
ما را در سایت مامن امن من دنبال می کنید

برچسب : انتخابات, نویسنده : 3garmbekhand-bekhande بازدید : 96 تاريخ : شنبه 28 مرداد 1396 ساعت: 2:19

عزیزم... ببخشید که این مدت نشده پست بذارم، هی چیزای مختلف تو ذهنم بود که بنویسما، ولی هی نشد. اما امشب دیدم دیگه خیلی حیفه تو مامنمون از ماه رمضون امسال و از شبای قدر چیزی نداشته باشیم :) عزیزم... زندگی بالا پایین زیاد داره... به پشت سر که نیگا کنیم خیلی چیزا هستن که میبینیم پشت سرشون گذاشتیم و کلی باید خدا رو شکر کنیم براشون :) به اینده که نیگا کنیم کلی برنامه هست، کلی کار هست، کلی حاجت هست :) به حال که نگاه کنیم کلی چیز خوب هست، کلی سختی هست که باید پشت سرشون بذاریم :) عزیز دلم، این روزا شاید سختیامون و دغدغه هامون یکم زیاد باشن... کارای شما هست، درست، سربازی، وضعیت خودمون... برا من علاوه ب مامن امن من...
ما را در سایت مامن امن من دنبال می کنید

برچسب : قدر, نویسنده : 3garmbekhand-bekhande بازدید : 112 تاريخ : شنبه 28 مرداد 1396 ساعت: 2:19

عزیزترینم سلام :) تا حالا زیاد گفتم که توی زندگی همیشه روزای خوب و بد زیادی هستن، و بازم زیاد گفتم که اون روزای بدی که میتونیم خوبشون کنیم یه جور خاص تری قشنگن :)عزیزم، دیشب من خیلی بداخلاق و بی حوصله بودم، ببخشید که با تو ام بدخلقی کردم:( اما هربار که چهره ی مهربون قشنگت و اشک های لطیف توی چشمات میاد جلوی چشمم... هربار که باز گرمای اغوشت رو حس‌میکنم.. اخ که چه حسیه... مخلوطی از خوشحالی و ذوق و احساس اهمیت و ... و غم :) غم اینکه چرا همونجا بیشتر بهت نگفتم که خیلی دوستت دارم و خیلی حالم رو خوب میکنی :)البته خب گاهی وقتها هم این شکلی میشه ، شاید این هم یکجور قشنگ باشه :) اینکه بیشتر از حد عادی خ مامن امن من...
ما را در سایت مامن امن من دنبال می کنید

برچسب : چشمهایت,برای, نویسنده : 3garmbekhand-bekhande بازدید : 136 تاريخ : شنبه 28 مرداد 1396 ساعت: 2:19

سلاممممم سوپراایییزززززدیدی پست گذاشتممم؟؟؟ :)) منتظر جواب کامنتت بودم دیدم جواب ندادی گفتم پیش دستی بکنم من پست بزارم. البته سوژه اش برای چند روز پیشه وقتی که اومده بودی خونمون این موضوع (نه دقیقا خود این موضوع بلکه اصل ماجرا این حاج صفی و شجاعی یکی از مصداق هاش هست) چند بار دیگه هم رخ داده بود و به نظر بهونه خوبی هست برای نوشتن ببین بارها شده از من می پرسی تو چرا وقتی روی یه مساله ای (مثل مسائل سیاسی) یا مسائلی که توی زندگی دخالت مستقیم داره حساسیت نشون می دی از دین ولی مثلا نمازت رو میزاری آخر وقت می خونی؟! به نظرم خیلی بحث مهمیه این قضییه. اول از همه باید مشخص بکنم که قسمت دوم گزاره ات کام مامن امن من...
ما را در سایت مامن امن من دنبال می کنید

برچسب : حاج,صفی,شجاعی, نویسنده : 3garmbekhand-bekhande بازدید : 122 تاريخ : شنبه 28 مرداد 1396 ساعت: 2:19